قبل از ملاصدرا بهطورکلی چهار نوع طرز تفکر در جهان اسلام وجود داشت؛ فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، کلام و عرفان. اندیشههای ملاصدرا با نام مکتبی «حکمت متعالیه» نقطهٔ تلاقی این چهار نوع طرز تفکر فوق است که توانسته خیلی از اختلافات موجود، میان این چهار نوع نظام فکر معرفتی را حل کند. لذا جایگاه صدرالمتالهین و نظام فلسفیاش بسیار والا و شامخ است. یکی از مهمترین اندیشههای فلسفی ملاصدرا بحث اصالت وجود است. با اینکه قبل از ایشان بحث اصالت ماهیت مطرح بود؛ اما ایشان بحث اصالت وجود را مطرح کرد. تشکیک و درجات یا ذومراتب بودن وجود، وجود رابط معلول و حرکت جوهری از دیگر زوایا اندیشههای ملاصدرا است که هریک از این موضوعات توانسته است در تحول و تکامل فلسفه اسلامی، نقش مهمی را ایفا نماید؛ بهگونهای که امروزه حکمت متعالیه و مکتب صدرایی، در اکثر مراکز علمی جهان بهعنوان یک مکتب فلسفی نظاممند و تأثیرگذار مطرح بوده و موردنقد و بررسی متفکران است. هرچند مکتب و اندیشههای صدرایی بهصورت مصطلح در قالب مکتب فلسفی ارائه میشود؛ اما ناگفته پیداست که آنچه را ملاصدرا مطرح کرده، تلفیق شده از مباحث کلامی و فلسفی ایشان است و البته امتیاز مکتب صدرایی در همین تلفیق اندیشههای فلسفی_کلامی و حتی عرفانی و تفسیری است.